پسر بر بلندای کوه ایستاده بود.
ردای سیاهش را باد تکان میداد و موهایش در باد پریشان میشد.
پیرمرد نگاهش را به او دوخته بود، میدانست که نگاه های آخر است.خاطرات کودکیش را یکی پس از دیگری در ذهنش مرور میکرد.
اندوه تمام وجودش را فرا گرفته بود ، لحظه ای چشم ازو بر نمیداشت.
هر لحظه آب بالاتر می آمد و پیر مرد دیدگانش خیستر میشد.
او وعده عذاب و خشم خداوند را داده بود.اینکه قومش قابل هدایت نیست را گفته بود.متذکر شده بود که وقتی ندارند و مهلت پروردگار رو به اتمام است.
اما در مقابل ،مورد تمسخر پسرش قرار گرفته بود.بارها به او خندیده بود که با خود الوار حمل میکرد تا کشتی بسازد برای نجات قومش.
با طعنه و کنایه به پدر پیرش میگفت:
-کشتی برای نجات ما میسازی؟
-نکند کشتی از دیارمان دورتان کند و نتوانید به اینجا بازگردید.
و هر بار به نگاهِ نگران پدر خندیده بود.
در خیالش اطمینان داشت که هیچ آبی از قله کوه بالاتر نمیرود.
اما اکنون تمام خانه ها به زیر آب فرو میرفتند و دیگر آثاری از آنها نمایان نبود.
کشتی دور میشد.
پسر بالای کوه تنها مانده بود.
آب همچنان بالا می آمد.
دیگر دیر شده بود...رفته بود...کشتی نجات.
و پسر با حسرت تمام ،فقط نظاره گر بود.
که چگونه در آب فرو میرود.
راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ.
إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (1) قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (2) أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ(3) یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (4) قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا (5) فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا (6) وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا(7) ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا (8) ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا (9) فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا (10)**سوره مبارکه نوح-آیه 1-10**
ما نوح را به سوى قومش فرستادیم که قوم خود را پیش از آنکه عذابى دردناک به آنان رسد بیم ده .«1» گفت : اى قوم من ! همانا من شما را بیمدهندهاى آشکارم ،«2» بر این که خدا را بپرستید و از او پروا کنید و از من اطاعت نمایید ، «3» تا خدا گناهانتان را بیامرزد و شما را تا زمانى معین مهلت دهد . اگر آگاهى داشته باشید [توجه خواهید کرد که] بىتردید هنگامى که اجل خدایى فرا رسد ، تأخیر نخواهد داشت .«4» گفت : اى پروردگار من همانا قوم خود را شب و روز [به آیین توحید] دعوت کردم ،«5» ولى دعوت من جز بر فرارشان نیفزود ،«6» و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بیامرزى ، انگشتان خود را در گوشهایشان کردند و جامههایشان را به سر کشیدند و بر انکار خود پافشارى ورزیدند و به شدت تکبّر کردند ،«7» آن گاه آنان را آشکارا دعوت کردم ،«8» سپس آشکار و پنهان آنان را خواندم .«9» پس [به آنان] گفتم : از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است .«10»
لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (59) قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(60) قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلَالَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (61) أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنْصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (62) أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (63) فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا عَمِینَ (64)**سوره مبارکه اعراف-آیه 59-64**
به یقین ، نوح را به سوى قومش فرستادیم ، پس به آنان گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستید ، که شما را جز او معبودى نیست ، من قطعاً از عذاب روزى بزرگ بر شما مىترسم .«59» اشراف و سران قومش گفتند : مسلماً ما تو را در گمراهى آشکار مىبینیم !«60» گفت : اى قوم من ! هیچ گمراهى و انحرافى در من نیست ، بلکه من فرستادهاى از سوى پروردگار جهانیانم .«61» پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم ، و براى شما خیرخواهى مىکنم و از سوى خدا حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید .«62» آیا تعجب کردید که بر مردى از جنس خودتان معارفى از سوى پروردگارتان آمده تا شما را [از عذاب دنیا و آخرت] بیم دهد ، به خاطر این که شما پرهیزکار شوید و مورد رحمت قرار گیرید ؟ !«63» پس او را تکذیب کردند ، ما هم او و کسانى که در کشتى همراهش بودند نجات دادیم و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند ، غرق نمودیم ؛ زیرا آنان گروهى کوردل بودند .«64»
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ (23) فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِکَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ (24) إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ (25) قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ (26) فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (27)فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (28) وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ (29) إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ وَإِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ (30)**سوره مبارکه مومنون-آیه23-30**
همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم . گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستید که معبودى جز او براى شما نیست ، آیا [از پرستش معبودان باطل] نمىپرهیزید ؟«23» سران و اشراف کافر قومش گفتند : این جز بشرى مانند شما نیست که مىخواهد بر شما برترى جوید ، و اگر خدا مىخواست [پیامبرى بفرستد] قطعاً فرشتگانى [را به پیامبرى] مىفرستاد، ما این [سخنانى] را [که نوح مىگوید] از فرهنگ پدران پیشین خود نشنیدهایم . «24» او نیست جز مردى که [نوعى] دیوانگى در اوست ؛ بنابراین نسبت به او تا مدتى منتظر بمانید [که بمیرد یا از دیوانگى رهایى یابد . ] «25» [نوح] گفت : اى پروردگار من مرا در برابر تکذیب آنان یارى ده .«26» در نتیجه به او وحى کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتى بساز چون فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونهاى [از حیوان] دو عدد [یکى نر و دیگرى ماده] و نیز خانوادهات را وارد کشتى کن ، جز افرادى از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعى شده] است ، و درباره کسانى که [به سبب شرک و کفر] ستم ورزیدهاند ، با من سخن مگوى ، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنىاند .«27»چون تو و آنان که با تو هستند ، بر کشتى سوار شدید ، به خاطر این نعمت بگو : همه ستایشها ویژه خداست که ما را از این گروه ستمپیشه نجات داد .«28» و بگو : اى پروردگار من مرا در جایگاهى پرخیر و برکت فرود آور ، که تو بهترین مهماننوازى.«29» همانا در این [سرگذشت] نشانههایى [از قدرت ، رحمت و انتقام خدا] براى عبرتگیرندگان است ؛ و یقیناً ما آزمایش کننده بندگانیم . «30»
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ (75)وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ (76)وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ(77) وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ(78) سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ (79) إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ(80) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ (81) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ(82)**سوره مبارکه صافات-آیه75-82**
و نوح ما را ندا کرد] و ما ندایش را اجابت کردیم [ پس ما به راستى نیکو اجابت کنندهاى هستیم ،«75» او و خاندانش را از آن اندوه بزرگ نجادت دادیم .«76»و تنها ذریه او را] در زمین] باقى گزاردیم ،«77» و در میان آیندگان براى او نام نیک به جا گذاشتیم ؛«78» سلام بر نوح در میان جهانیان .«79» به راستى ما نیکوکاران را این گونه پاداش مىدهیم .«80» بىتردید او از بندگان مؤمن ما بود .«81» سپس دیگران را غرق کردیم ؛«82»